چه کسی بیشترین قدرت را در رابطه دارد؟ چگونه قربانی نباشیم؟
در این مقاله قصد داریم داستانی را تعریف کنیم که چگونه زوجی رابطه خود را نجات دادند و طرف قربانی رابطه از قربانی شدن خود جلوگیری کرد.
روایت رابطه
در دو ماه گذشته دو بار به آپارتمان آنها رفته بودیم. این بار سوم بود. همانطور که قبلاً، همسایه ها تماس گرفتند، بدون شک از بحث های بلندی که از دیوارهای نازک آپارتمان طنین انداز می شد خسته شده بودند. او در را باز کرد. موهایش آشفته بود و چشمانش از گریه سرخ شده بود.
گفتم: «سلام خانم حسینی، من اکبری هستم. ماه گذشته با هم آشنا شدیم.»
“بله بله، چیز خاصی نیست ما فقط بحث می کنیم. شوهر من، گاهی اوقات ممکن است کنترل خود را از دست بدهد.
گفتم: “بسیار خوب، من و همکارم فقط باید با شما و شوهرتان جداگانه صحبت کنیم تا مطمئن شویم حال همه خوب است.”
من و همکارم تشخیص دادیم که جرمی رخ نداده است. خانم حسینی یک مادر در خانه بود. همسرش مکانیکی بود که دوست داشت بعد از کار با دوستانش به مهمانی برود. کودک شیرخوار آنها به طور معجزه آسایی در میان همه فریادها خوابید. مشاجرات آنها حول محور احساسات خانم بود که بدیهی تلقی می شد. همسرش پس از کار فراوان و به سختی پول درآوردن، بعد از پایان کار با دوستانش معاشرت میکرد.
واضح بود که خانم حسینی علی رغم ناراحتی هایش و حس قربانی شدن، او را دوست دارد. او اظهار داشت که گاهی برای او گل می آورد. او سخت کار می کند و پدر خوبی است. فقط گاهی اوقات احساس می کنم برای او نامرئی هستم و وجود ندارم”.
من و همکارم با بسیاری از زوج ها و موقعیت هایی از این دست برخورد کردیم. برخی از آنها به حوادث خشونت خانگی تبدیل شدند، اما بسیاری از آنها از نوع مشاجرات مشترکی بودند که همسران دارند. پول، رابطه جنسی و بچه ها اغلب مسائلی هستند که زوج ها بر سر آنها با هم دعوا می کنند. اما در زیر سطح، انتظارات برآورده نشده و کاهش احترام به خود می تواند مشکلات واقعی باشد.
خیلی زود پیر، خیلی دیر هوشمند
مرحوم گوردون لیوینگستون، M.D. فارغ التحصیل دانشکده پزشکی وست پوینت و جان هاپکینز بود. او که در ویتنام ستاره برنزی را برای شجاعت دریافت کرد، روانپزشک و نویسنده شد.
طی 13 ماه، دکتر لیوینگستون یک پسر را به دلیل خودکشی و دیگری را به دلیل سرطان خون از دست داد. او شرایط انسانی و تراژدی های زندگی را عمیقاً درک می کرد و حکمت را در کتاب های شیوا و موجز خود می ریخت. یکی از کتابهای مورد علاقهام توسط دکتر لیوینگستون، «خیلی زود پیر، خیلی دیر هوشمند: سی چیز واقعی که اکنون باید بدانید» است.
اگر این کتاب در اوایل دهه 1990 منتشر می شد و من آن را به عنوان یک پلیس تازه کار خوانده بودم، توصیه های ارزشمندی برای خانم حسینی داشتم. به طور خاص، فصل پنجم کتاب دکتر لیوینگستون، که شامل عنوان زیر است:
“هر رابطه ای تحت کنترل کسی است که کمترین اهمیت را دارد.”
نوعی منفعت شخصی روشنگرانه
برای من و همکارم واضح بود که مرد خانه همسرش را بدیهی گرفته بود. او برنده درآمد بود. او این آزادی را داشت که بعد از کار با دوستانش معاشرت کند. خانم حسین تمام روز را با فرزندشان در خانه بود. وقتی همسرش به خانه آمد او برای او شام درست کرد. همسرش آدم بدی نبود. او همیشه با ما مودب برخورد میکرد و عذرخواهی می کرد. اما چه عمدی و چه غیر عمدی، به نظر می رسید که او کمتر از همسرش به ازدواج خود اهمیت می دهد.
قرار نیست اینجوری باشد. همه ما رویای عاشق شدن و وارد شدن به یک رابطه مبتنی بر عشق، احترام و تحسین متقابل را داریم. شاید مشکل در نحوه برخورد ما با روابط باشد؟ به جای اینکه شرکای خود را آنگونه که هستند بپذیریم، شاید ما توقعات زیادی را از آنها تحمیل کنیم؟
به صحبت های دکتر لیوینگستون گوش دهید که او نحوه یافتن شریک زندگی را توضیح می دهد:
روشهایی که افراد دور هم جمع میشوند و یکدیگر را انتخاب میکنند، تأکید زیادی بر ترکیب نیرومند جاذبه جنسی و نوعی منفعت شخصی روشنگرانه دارد که فرد مقابل را بر اساس یک سری ویژگیها و دستاوردها ارزیابی میکند: آموزش، پتانسیل کسب درآمد، اشتراکگذاری، علایق، اعتماد، و فلسفه زندگی. ارزیابی هر فرد از یک همسر آینده نگر با استفاده از این استانداردها مجموعه خاصی از انتظارات را ایجاد می کند. شکست این انتظارات در طول زمان است که باعث از بین رفتن روابط می شود.»
پس وقتی انتظارات برآورده نمی شود چه می کنید؟ اگر شریک زندگی شما کمتر از شما به رابطه اهمیت می دهد، چگونه این مسئله را اصلاح می کنید؟
ارتباط خوب مهم است. شما باید مسائل و احساسات دشوار را با شریک زندگی خود مطرح کنید. خانم حسینی این کار را در رابطه اش با همسرش انجام داد. او می دانست که همسرش قدرت را در اختیار دارد و احساس می کرد از او سوء استفاده شده و او قربانی رابطه است. آقای حسینی قول داده بود که تغییر کند، اما به نحوی همه چیز همیشه به همان مشکلات قدیمی بازمی گردد.
جایگزین های با کیفیت بالاتر
روانشناس استر گیسن در مقاله “عشق درد می کند” برای مجله یونایتد آکادمیک به موارد زیر اشاره کرد:
تحقیقات نشان می دهد که هر چه یک فرد قدرت بیشتری در یک رابطه داشته باشد، کمتر به آن متعهد است.
اگر شما کسی هستید که در یک رابطه قدرت ندارید، چه باید بکنید؟ در اینجا چیزی است که دکتر گیسن توصیه می کند:
برای اینکه دوباره کنترل خود را به دست آورید، باید ترس های خود را بپذیرید و سپس آنها را کنار بگذارید. یک مطالعه جدید نشان میدهد که کسی که در یک رابطه قدرت دارد، «جایگزینهای باکیفیتتری» در زندگی نیز دارد. به این معنی که خانواده، اوقات فراغت، دوستان و سایر شرکای دوستیابی برای او ارزش بیشتری دارند. کلید حل مشکل شما در اینجا نهفته است: خودتان شروع به ساختن آن جایگزین کنید. با دوستانتان بیرون بروید، آن دوره یا کلاس جدید را شروع کنید، یک مهمانی شام برای خانواده خود ترتیب دهید. مدتی را روی افرادی که معشوق شما نیستند سرمایه گذاری کنید.
بسیاری از ازدواجها در خطر حرکت آهسته به سوی بیگانگی هستند. در نهایت، یکی به نشان دادن و/یا ابراز احترام و محبت کمتری نسبت به دیگری ختم میشود.
به گفته دکتر لیوینگستون، شخصی که کمتر اهمیت می دهد «به نظر می رسد که تلاشی برای به دست گرفتن کنترل رابطه است». دکتر لیوینگتون در ادامه به موارد زیر اشاره می کند:
زمانی که یکی از همسران سرمایه گذاری بیشتری برای آشتی داشته باشد و از چشم انداز پایان دادن به ازدواج ناراحت باشد، می توان دریافت که این تلاش موفق بوده است. وقتی به مردم اشاره میکنم که بسیاری از ناراحتیهایی که احساس میکنند توسط شریک زندگیشان به اشتراک گذاشته نمیشود و این منشأ احساس «غیر کنترل» آنها است، معمولاً به سرعت وضعیت مخمصهشان را تشخیص میدهند. در حالی که برای ایجاد یک رابطه به دو نفر نیاز است، برای پایان دادن به آن تنها به یک نفر نیاز است. امکان ساختن مجدد خودتان وجود دارد و سعی کنید قربانی نباشید. افراد می توانند خود و روابط خود را بهبود بخشند.
همه چیز در توان شماست
داستان جوزف پیلاتس را در نظر بگیرید. او در کودکی بیمار بود و سیستم های مختلف خودسازی را مطالعه کرد. او شیوههای شرقی مانند ذن بودیسم را بررسی کرد و ایدهآل یونان باستان انسان را که در بدن، ذهن و روح کامل شده بود، تحسین کرد.
مقاله ای در مورد جوزف پیلاتس اشاره کرد:
“ژوزف پیلاتس آلمانی الاصل زمانی که در آغاز جنگ جهانی اول در انگلیس تحت بازداشت اجباری قرار گرفت، در انگلستان زندگی می کرد و به عنوان یک بازیگر سیرک و بوکسور کار می کرد. زمانی که در اردوگاه توقیف بود، شروع به توسعه تمرینات زمینی کرد که تکامل یافته بود. به چیزی که اکنون به عنوان تشک پیلاتس می شناسیم.”
جوزف پیلاتس، در برابر موانع بزرگ، شخصیت خود را تغییر داد. از یک کودک بیمار گرفته تا یک مرد با اعتماد به نفس و از نظر جسمی مناسب. حتی با منابع ناچیز، این امکان وجود دارد که زندگی خود را تغییر دهید. این دقیقاً همان کاری است که خانم حسینی انجام داد.
چندین ماه پس از آخرین تماس ما با ناآرامی خانگی که خانم حسینی و همسرش در آن شرکت داشتند، گذشت. من نگران بودم که شاید همه چیز به هم ریخت و آنها طلاق گرفتند. سپس یک روز در حین انجام وظیفه، در یک کافی شاپ با خانم حسینی برخورد کردم.
بعد از سلام و احوال پرسی او به من گفت که حالش خوب است. درخششی در او موج می زد و خوش اندام و شاد به نظر می رسید. متوجه شدم لباس ورزشی پوشیده است.
پرسیدم “تمرین می کردی؟”
“آره. مدتی هست که یک کلاس پیلاتس پیدا کردم. عالی بوده من در کلاس با این دو دختر آشنا شدم و دوستان خوبی شدیم. آنها هم بچه دارن و ما خیلی با هم دوست شدیم.»
او در ادامه به من گفت که کلاس پیلاتس ازدواج او را نجات داد و دیگر در رابطه قربانی نیست. او از نظر بدنی آماده شد و دوستان جدیدی پیدا کرد. عزت نفس و اعتماد به نفس او افزایش یافت. و این که تناسب اندام او تحسین و نگاه مردان دیگر را به خود جلب کرد، ضرری نداشت.
در ابتدا همسرش را دیوانه کرد. هر بار که می دید مردی به من نگاه می کند، حسادت می کرد. اما بعد متوجه دایره جدید دوستان من و زندگی ای شد که برای خودم ایجاد می کردم. از آن زمان همسرش عالی بوده است. او الان با دخترمان در خانه است، بنابراین من باید سریع برگردم.» او لبخندی زد و از من برای کمک به او تشکر کرد.
و من یاد این جمله از جانیس تراختمن افتادم:
“همه چیز در اختیار توست، و قدرت تو در درون توست.»
درست مانند جوزف پیلاتس، او در شرایط سختی قرار داشت، اما منابعی را که داشت به کار گرفت و خود را به یک زن قوی و مستقل تبدیل کرد. او روی خودش سرمایه گذاری کرد و پویایی قدرت را در رابطه اش تغییر داد. در نتیجه، شوهرش او را متفاوت میدید و او را بدیهی نمیدانست.
به این ترتیب از قربانی شدن جلوگیری می کنید. شما روی خودتان سرمایه گذاری می کنید. نباید شادی خود را در معرض توجه یا تایید دیگران قرار دهید. شما عشق و احترام برای طرف مقابل خود قائل هستید اما در مقابل هر دو را انتظار دارید. هیچ تضمینی در زندگی وجود ندارد و برخی از روابط علیرغم بهترین تلاش ها ناسالم هستند و شخصی قربانی است. اما برای بسیاری، اتخاذ رویکردی مشابه خانم حسینی میتواند قدرت را در یک رابطه متعادل کند.
روی تناسب اندام خود سرمایه گذاری کنید، دوستان خوبی پیدا کنید و جنبه مستقل و با اعتماد به نفس خود را به دیگران نشان دهید. انجام این کار می تواند رابطه شما را به سمت بهتر شدن تغییر دهد و مانع قربانی شدن شما در رابطه شود.
مطالب زیر را حتما مطالعه کنید
چگونه یک ازدواج عالی داشته باشیم؟
هفت نفر به ما در مورد شریک خود و مواردی که ما باید در مورد روابط خود فکر کنیم، می گویند. در این مقاله به موضوع داشتن ازدواج عالی صحبت خواهیم کرد.
نکاتی برای جلوگیری از طلاق
پس از سالها گردآوری داستانهایی درباره بهترین و بدترین روشهای مدیریت ازدواج، جدایی و طلاق، سردبیران مجله طلاق تصمیم گرفتهاند تا برخی از بهترین نکات خود را در مورد پیشگیری از طلاق ارائه دهند. این 10 پیشنهاد ممکن است به شما کمک کند به نقطهای برسید که بخواهید با همسر فعلیتان حل کنید یا در رابطه بعدی به شما کمک کند.
چگونه مردی دلخواه برای یک خانم باشیم؟
«زنان چه میخواهند؟ چگونه مردی دلخواه باشیم» سؤالی است که مردان برای چندین دهه، شاید صدها سال از خود میپرسند. از آنجایی که هر زن مجردی معیارهای متفاوت و ذهنی برای انتخاب شریک زندگی خود خواهد داشت، تلاش برای رسیدن به یک پاسخ جهانی می تواند دلهره آور و گیج کننده باشد. اما حقیقت این است که صرف نظر از اینکه لبخند بینقصی دارید یا نه، چیزهایی وجود دارد که خانمها تقریباً به طور کلی میخواهند: آنها فقط دنبال ویژگیهای درونی یک فرد هستند. با ترویج شخصیت مثبت، دوری از ویژگی های منفی و رفتار درست با زنان، هر مردی می تواند همان پسری باشد که هر دختری می خواهد.
چگونه به دختری که دوستش داریم علاقه خود را نشان دهیم؟
دوست داشتن یک دختر می تواند واقعا سرگرم کننده باشد، اما می تواند باعث ایجاد اعصاب خردی نیز شود. تلاش برای اینکه به او بفهمانید دوستش دارید می تواند یک چالش باشد، اما راه های سرگرم کننده زیادی برای انجام آن وجود دارد. اگر به دنبال ایجاد یک دوستی عاشقانه با یک دختر هستید، اما نمی دانید چگونه توپ را به دست آورید و علاقه خود را نشان دهید، در اینجا چند نکته وجود دارد که ممکن است به شما در این مسیر کمک کند.
چگونه میتوان گفتگو با یک دختر را هیجان انگیز شروع کرد؟
امروز، ما می خواهیم ببینیم که چگونه می توان گفتگو با یک دختر را به روشی هیجان انگیز شروع کرد. شما یاد خواهید گرفت که به یک دختر چه بگویید تا با او صحبت کنید و این امر بستگی به موارد مختلفی از جمله مکان، کاری که دختر انجام می دهد، مکالمه متنی یا تعامل واقعی رو در رو و غیره دارد. میتوانید از تکنیکهایی که با شما به اشتراک میگذارم استفاده کنید تا با دختران غریبه یا دخترانی که میشناسید صحبت کنید.
چگونه باعث شویم که دختر از طریق پیامک بخندد؟
در این مقاله، میخواهید یاد بگیرید که چه کاری انجام دهید تا بدون اینکه بهعنوان یک دلقک یا یک پسر نیازمند دیده شود، یک دختر از طریق پیامک بخندد.
دیدگاهتان را بنویسید